اعتماد به نفس پایین مردان و کج کردن راه
داستان مردی با اعتماد به نفس پایین را بخوانید
بالای دانشگاه ما یک کوه بود. میخواهم بگویم که وقتی میخواستیم از درب ورودی به ساختمان اصلی آن برویم باید یک مسیر حدوداً ۲۰۰ متری را طی میکردیم تا برسیم.
این مسیر مثل یک بلوار است که وسط آن درختهای زیبای کوتاه وجود دارد که زیرشان با چمنهای سبز تزیین شده است.
رضای قدیمی که هنوز یک پسر خجالتیِ ساکتِ همیشه خنده به لب بود یک مشکل اساسی داشت. فکر میکنم ۹۰ درصد پسران و مردان به این مشکل دچار هستند.
نه تنها پسران و مردان بلکه خانمها هم از این مشکل رنج میبرند.
خب ببینیم این مشکل چیست.
من هر بار از این شیب ملایم بالا میرفتم و دختری (یا بعضی موارد بسیار کمی) پسری میدیدم که از بالا به پایین میآید
من به سمت دیگر بلوار میرفتم و طوری خودم را پشت درختان پنهان میکردم که انگار آن شخص را ندیدهام.
خیلی خنده دار است که طرف مقابل هم همینکار را میکرد.
نه اینکه فکر کنید من مغرور بودم یا میخواستم بگویم که خیلی خفن هستم، نه
فقط دائماً افکاری در ذهنم رفت و آمد میکرد مثل اینکه:
اگر سلام داد چه بگویم؟
اگر رشتهام را پرسید چگونه جواب بدهم؟
اگر به او سلام کنم چه فکری در مورد من میکند؟ نمیگوید چقدر پر رو است؟
یعنی چه فکری در مورد ظاهر من میکند؟
شما اعتراف کنید یا نه، میدانم برای بسیاری از شما چنین مواردی پیش آمده است. اینکه دوست دارید با شخصی صحبت کنید، امّا اعتماد به نفس پایین به شما این اجازه را نمیدهد.
جالب اینجاست که در بیشتر موارد طرف مقابل هم شهامت برقراری ارتباط با شما را ندارد.
و جالبتر اینکه هر دو طرف تصور میکنند که این مورد به خاطر غرور و تکبر است. در صورتی که یکی از دلایل اصلی آن اعتماد به نفس پایین و خجالتی بودن است.
با این مقدمه بحث اصلی یعنی ۷ عادت مردان با اعتماد به نفس پایین که باعث میشود روز به روز اعتماد به نفسشان کمتر شود، را شروع میکنیم.
عادت اول
فکر منفی
یادم میآید قبلاً که در کار کوراسیون ام دی اف بودم
همیشه قبل از برش با اره عمودبر با خودم فکر میکردم که اگر کج و ناصاف برش دهم تخته ام دی اف را خراب میکنم،
خبر بد اینکه هر زمان این فکر را میکردم ورق را کج میبریدم. خیلی حس بدی داشتم و نمیدانستم دلیلش چیست.
اما اکنون به شما میگویم دلیل این افکار منفی فقط و فقط اعتماد به نفس پایین شماست.
چرا انقدر با اطمینان میگویم؟
چون همین هفته قبل بود که برای نصب یک کمد دیواری رفته بودم. با اینکه اکنون به حرفهی تدریس و سخنرانی مشغول هستم امّا گاهی اوقات کار قبلیام را انجام میدهم.
اینبار هم یک فکر منفی آمده بود که نکند تخته را کج برش دهی؟
اینبار سریعا در جواب ذهنم گفتم که اصلاً و ابداً. چون که هم مهارتش را دارم و هم به خودم باور دارم که میتوانم در سریعترین زمان و با بهترین کیفیت این بُرِش را انجام دهم.
همانطور که فکرش را کرده بودم با دقت خاص و در زمان بسیار کوتاهی برش را انجام دادم.
به همین خاطر با اطمینان به شما گفتم که به خاطر اعتماد به نفس پایین بود که برشهای من خوب از آب در نمیآمد.
پس فکری منفی عادتی است که افراد دارای اعتماد به نفس پایین در خودشان دارند.
از این به بعد هر بار فکرهای منفی به سراغتان آمد به خودتان یادآوری کنید که چقدر خوب هستید و صحنههایی که توانستهاید کاری را با کیفیت خوبی انجام دهید تصور کنید تا اعتماد به نفس شما احیا شود.
عادت دوم
تحقیر و تمسخر


وقتی اعتماد به نفس پایین دارید، یعنی خودتان را از دیگران کمتر میبینید.
همانطور که مطالعه کردید، در عادت اول یک داستان از آخرین کار ام دی اف به شما گفتم. همین حالا که در حال نوشتن این مقاله هستم
داستانی در مورد تمسخر به ذهنم آمد که اتفاقاً به همین داستان کمد گره خورده.
این داستان را تا انتها بخوانید تا ماجرای اتصالش به بخش نصب کمد دیواری را متوجه شوید.
در سال دوم ابتدایی من شرایط مناسبی نداشتم. چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ روحی.
به همین دلیل اعتماد به نفس فوقالعاده کمی داشتم. در همین سال یکی از همکلاسیهایم در درسهایش افت شدیدی داشت. به طوری که حتی توانایی روخوانی کتاب را نداشت.
من و یکی از دوستان دیگرم مدام او را مسخره میکردیم. و برایش شعر میخواندیم. طوری که او سرش را در دست میگرفت و به ما نگاه میکرد. آنوقت سرش را به نشانه تاسف تکان میداد.
البته من در خانوادهای بزرگ شدم که مسخره کردن جز لاینفک آن بود. یعنی روزی نبود که من را به خاطر قد بلندم، حالت صورتم، یا حتی طریقه حرف زدنم مسخره نکنند.
به خودم حق نمیدهم و میدانم که آن زمان کارم اشتباه بود، امّا کسی نبود که به من بگوید، یا رفتارم را کنترل کند.
حالا گِرهی این داستان با داستان کمددیواری چیست؟
کسی که در خانهشان کمد نصب کردم پدر همین شخص بود. البته دوست دوران دبستانم در حال حاضر یک فرد موفق شده و در کار خودش بسیار رشد کرده،
حتی یک فرزند کوچک و بامزه هم داشت و زندگی پر از عشق دارد.
و اما اصل مطلب
وقتی خودمان را از دیگران کمتر میبینیم سعی داریم با تحقیر و مسخره کردن دیگران، به آنها نقص و کمبودی نسبت دهیم، تا روح و روان خودمان آرام شود.
غافل از اینکه با چنین کاری مشکل روحی خودمان را تشدید میکنیم.
چون وقتی که دیگران را مسخره کنیم، آنها هم ما را مسخره میکنند و اعتماد به نفسمان کمتر و کمتر میَشود.
تازه، با تمرکز به بخشهای منفی وجود دیگران خودمان را به یک انسان منفینگر تبدیل میکنیم.
عادت سوم
مقایسه با دیگران
حقیقت این است که مقایسه عادت اشتباهی است. چرا که در نهایت انرژی شما را به هدر میدهد.
مثلا وقتی همکارمان را میبینیم که به اتفاق خانواده به یک مسافرت خارچ از کشور رفته ، و ما کنار دریای شمال نشستهایم،
مقایسه ما را به این فکر میبرد، چقدر من بیچاره هستم. کاش میتوانستم به خارج سفر کنم و بقیه اعضای خانواده را هم ناراحت میکنید.
در حالی که اگر خودتان را مقایسه نمیکردید همین سفر به اندازه تمام سفرها لذت داشت.
اگر اعتماد به نفس بالایی برای خودتان دست و پا کنید، به راحتی میتوانید از شر مقایسه خلاص شوید.
چون مردان با اعتماد به نفس بالا خودشان را فقط و فقط با خودشان مقایسه میکنند.
عادت چهارم
خشمگین شدن
خشم یک فرایند طبیعی مغز است که در پاسخ به هر رفتار و اتفاق تحدید آمیز بوجود میآید.
مشکل اینجاست که خشم تبدیل به پرخاشگری شود.
با یک مثال برای شما توضیح میدهم.
مثلاً من شخصی را میشناسم که وقتی با نظرش مخالفت میکنیم، کمترین حرفی که میزند این است که با شدت عصبانیت و با صدای بلند میگوید “خفه شو”
حال اگر با شما رودر بایستی نداشته باشد حرفهای رکیکتری هم میزند.
افرادی که فاقد اعتماد به نفس واقعی هستند از این مشکل رنج میبرند.
شخصی که خشمگین میشود هیچگاه به شما فحش نخواهد داد ، یا دعوا و درگیری ایجاد نمیکند، بلکه با نهایت جدیّت و بدون توهین از خودش دفاع میکند.
پس اگر خشن به فحش یا کتک زدن ختم شد دیگر خشم نیست و در واقع پرخاشگری است.
افراد پرخاشگر سریعاً باید روی اعتماد به نفس خود کار کنند.
عادت پنجم
تنبلی
چون خودم استاد این مورد بودم روی آن تسلط خوبی دارم.
یادم میآیدم همیشه کارهایم را به بعد موکول میکردم. مثلاً اگر دو روز دیگر امتحان ریاضی داشتم میگفتم امروز استراحت میکنم و تمام فردا مطالعه میکنم.
یا اگر قرار بود اتاقم را جارو بزنم میگفتم باشد برای آخر هفته و آخر سر هم انقدر عقب میافتاد که بیچاره مادرم اتاق را جارو میکرد.
تنبلی یعنی اینکه کاری را که اکنون باید انجام شود به زمان دیگری موکول کنیم.
راهکار
یک راهکار برای مقابله با تنبلی و اهمال کاری این است که لیستی از کارهایی که قرار است انجام دهیم بنویسیم و از کارهایی که به نظرمان انجامشان سختتر است شروع کنیم
کارهایی که بیشتر در آنها تنبلی میکنیم.
راهکار دوم
قبل از انجام کار تصور کنید در حال انجام کار مورد نظر هستید.
تصور کردن به شما شهامت میدهد تا کار مورد نظر را شروع کنید.
عادت ششم
دوست نداشتن
مردان با اعتماد به نفس پایین معمولاً خودشان را دوست ندارند.
همیشه فکر میکنند به اندازهای که باید خود نیستند.
این فکر که همیشه خودمان را از دیگران کمتر ببینیم و خودمان را دوست نداشته باشیم یکی از بدترین عادتهای ممکن است.
اگر حس میکنید عزت نفس پایینی دارید این مقاله به شما کمک میکند.
این پست به مرور تکمیل میشود
سلام وقت بخیر.
من هم از اعتماد به نفس خیلی پایینی برخوردارم. با اینکه در هر کاری جز دروغ گعتن از دیگران بهترم اما اصلا جرات ابراز وجود ندارم. حتی در برابر خانواده ی خودم . پیش بچه ها و حتی خانمم.
من یه معلم هستم ۴۹ ساله (ابتدایی) با این که به کارم مسلط هستم هنوز هم از کلاس روزانه ی خودم می ترسم. از قران خوندن در خانه و مدرسه و مسجد می ترسم . حتی در تنهایی هم با صدای بلند حرف نمی زنم.
لطفا راهنمایی کنید.
سلام به شما جناب اشرفی
خوشحالم که دوست دارین رشد کنید
به نظرم شما باید کارهایی که ازش ترس دارین رو انجام بدین
مثلا یه بار برین توی یه جمع و یه مهمونی جلوی همه قرآن بخونید.
ولی به صورت کلی اگه میخواین این مشکل رو برطرف کنید میتونید برای کوچینگ به من ایمیل بزنید و ثبت نام کنید تا مسئله شما رو برطرف کنم.